۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه

رباعیات عمرخیام نیشابوری

تاکی غم آن خورم که دارم یانه
وین عمربه خوشدلی گذارم یانه
پُرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فروبرم برآرم یانه
****
می نوش که عمرجاودانی این ست
خودحاصلت ازدورجوانی این ست
هنگام گل وباده ویاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این ست
****
ازجمله رفتگان این راه دراز
بازآمده ای کوکه بماگویدراز
هان برسراین دوراهه ی آزونیاز
چیزی نگذاری که نمی آئی باز
****
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چراهمی کند نوحه گری؟
یعنی که نمودند درآیینه ی صبح
کازعمرشبی گذشت وتوبی خبری.

هیچ نظری موجود نیست: