۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

از:سیمین بهبهانی

گفتی که می بوسم تورا،گفتم تمنامی کنم
گفتی اگربیند کسی ،گفتم که حاشا می کنم
گفتی زبخت بداگرناگه رقیب آید زدر
گفتم که با افسون گری اورازسروامی کنم
گفتی که تلخی های می گرنا گوارافتدمرا
گفتم که بانوش لبم آن راگوارامی کنم
گفتی چه می بینی بگودرچشم چون آیینه ام
گفتم که من خودرادراوعریان تماشا میکنم
گفتی که ازبی طاقتی دل قصۀ یغما می کند
گفتم که بایغماگران باری مدارامی کنم
گفتی که پیوندتورابانقد هستی می خرم
گفتم که ارزان ترازاین من باتوسودامی کنم
گفتی اگرازکوی خودروزی توراگویم برو
گفتم که صدسال دگرامروزوفردامی کنم
گفتی اگرازپای خودزنجیرعشقت واکنم
گفتم زتودیوانه تردانی که پیدا می کنم

هیچ نظری موجود نیست: