۱۳۸۷ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

از:حا فظ شیراز

ساقی بیارباده که ماه صیام رفت
درده قدح که موسم ناموس ونام رفت
وقت عزیزرفت بیاتا قضاکنیم
عمری که بی حضورصراحّی وجام رفت
مستم کن آن چنان که ندانم زبیخودی
درعرصۀ خیال کهِ آمد کدام رفت
بربوی آنکه جرعۀ جامت بما رسد
درمیکده دعای توهرصبح وشام رفت
دل راکه مرده بودحیاتی بجان رسید
تا بوئی ازنسیم میش درمشام رفت
زاهدغرورداشت سلامت نبرد راه
رندازره نیازبدارالسلام رفت
نقددلی که بودمراصرف باده شد
قلب سیاه بودازآن درحرام رفت
درتاب توبه چندتوان سوخت همچوعود
می ده که عمربرسرسودای خام رفت
دیگرمکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گم گشته که بادۀ نابش بکام رفت

هیچ نظری موجود نیست: