۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

شعراز:گمنام

آه سردی برلبانم دیدورفت
چشمه مهرش دمی جوشیدورفت
چون نسیم روح بخش سبزه وار
عطرنسرین درفضاپاشید ورفت
ازشکاف ابرهامهتاب من
لحظه ای برکلبه ام تابید ورفت
گریه کردم تابرحم آید ولی
ازبرم دامن کشان خندیدورفت
ازشراب چشم خودمستم نمود
جامی ازخون دلم نوشیدورفت
دربهارزندگی یارچه زود
غنچه های آرزوراچیدورفت.

هیچ نظری موجود نیست: