۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

از:حا فظ

گرازین منزل ویران بسوی خانه روم
وگرآنجا که روم عاقل وفرزانه روم
زین سفرگربسلامت بوطن بفزرسم
نذرکردم که هم ازراه بمیخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد ازین سیروملوک
بدرصومعه با بربط وپیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گربشکایت سوی بیگانه روم
بعدازین دست منوزلف چوزنجیرنگار
چندچندازپی کام دل دیوانه روم
گرببینم خم ابروی چومحرابش باز
سجده شکرکنم وزپی شکرانه روم
خرم آندم که چوحافظ بتوّلای وزیر
سرخوش ازمیکده بادوست بکاشانه روم.

هیچ نظری موجود نیست: