گرعاشق یکتا منم معشوق بی همتا توئی
وربی دل رسوامنم دلداربی همتا توئی
من عاشق رسوائیم مفتون بی پروائیم
صدباراگرفرمائیم رسواتوئی رسواتوئی
دروادی عشق وجنون آنجاکه عقل آمدزبون
مجنون ترازمجنون منم لیلاترازلیلاتوئی
عاشق بسی پیداشودکوهمچومن شیداشود
لیکن بجمع دلبران پیدای ناپیداتوئی
هرجاکنددل جستجونقش توبیندروبرو
بیخودنه هرجائی شدم کاینجاتوئی آنجا توئی
آنجاکه زیباطلعتان لاف نکوروئی زنند
درچشم زیبابین من زیباتراززیباتوئی
آنجاکه رعناقامتان بالابلندی می کنند
درچشم والاهمتان بالاترازبالاتوئی
آنجاکه طبع شعرمن فکربدیعی آورد
گرچه منم گویا ولی گویاترازگویاتوئی
عاشق که ترسدازبلادرحجرماندمبتلا
سرمد بمیدان ولاتنهاتوئی تنهاتوئی.
۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر