۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

رباعیات از:حافظ

رُباعیّات
از:حافظ
گفتم که لبت گفت لبم آب حیات
گفتم دهنت گفت زهی حّب نبات
گفتم سخن توگفت حافظ گفتا
شادّی همه لطیفه گویان صلوات
""""""
این گل زبرهمنفسی می آید
شادی بدلم ازوبسی می آید
پیوسته ازآن روی کنم همدمیش
کزرنگ ویم بوی کسی می آید
""""""
درسنبلش آویختم ازروی نیاز
گفتم من سودازده راکاربساز
گفتاکه لبم بگیروزلفم بگذار
درعیش خوش آویزنه درعمردراز

هیچ نظری موجود نیست: