۱۳۸۷ خرداد ۱۲, یکشنبه

حکایت از:سعدی

حکایت
از:سعدی
یکی ازملوک بی انصاف پارسائی راپرسیدازعبادتهاکدام
فاضل ترست گفت تراخواب نیم روزتادرآن یک نفس خلق
رانیازاری
ظالمی راخفته دیدم نیم روز
گفتم این فتنه است خوابش برده به
وانکه خوابش بهترازبیداری است
آن چنان بدزندگانی مرده به

هیچ نظری موجود نیست: