۱۳۸۷ تیر ۲۴, دوشنبه

از:گلستان سعدی

مردکی را چشم دردخواست .پیش بیطار رفت تا دواکند.
بیطارازآنچه درچشم چهارپایان می کنددرچشم وی کشیدوکورشد.
حکومت پیش داوربردند گفت:
براوهیچ تاوان نیست ،اگراین خرنبودی پیش بیطار نرفتی.

هیچ نظری موجود نیست: